دانشیار گروه معرفتشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی تهران
AHI/ahi.2023.1279.1077
چکیده
هستی، چیستی و ویژگیهای نفس انسان از مهمترین اموری است که ذهن فلاسفه را از دیرباز به خود مشغول کرده است و نتیجة تأملات آنان منجر به طرح مبحث مهمی به نام نفسشناسی یا علم النفس فلسفی شده است. در این میان، فارابی جزو نخستین فلاسفة اسلامی است که نوآورانه به مسئلة نفس انسان و قوای آن پرداخته است. او در نفسشناسی خویش به مباحث مهمی از جمله: تعریف، اقسام، هویت و بقای نفس، بدنمندی نفس، رابطه و تمایز نفس و بدن، اثبات وجود، بساطت و تجرد نفس، کیفیت تکوّن نفس، نقش محوری نفس در معرفت، تعریف قوای نفس و نسبت آنها با نفس و با یکدیگر، اقسام قوای نفس و کیفیت تکون آنها، رابطة قوای نفس با فضیلت و سعادت و... پرداخته است. نکتة مهم از جهت معرفتشناختی این است که وی نفس را فاعل شناسا و محور معرفت دانسته است و قوای نفس و آلات آن را صرفاً بهمثابه مُعدات کسب معرفت لحاظ کرده است. نوشتار حاضر درصدد است تا با روش کتابخانهای و به نحو توصیفی- تحلیلی، نظریات فارابی را در این عرصة مهم و مبنایی بازخوانی کند، اهم ابداعات او نسبت به آرای ارسطو را در این عرصه برشمرد و برخی دیدگاهها در این عرصه را مورد سنجش و بررسی قرار دهد.