مدرس حوزه علمیه گچساران و مدرس دانشگاه فرهنگیان یاسوج
AHI/ahi.2023.1067.1067
چکیده
تاکید قرآن کریم و روایات بر عقل و نپرداختن به واژۀ «عشق» با وجود کاربرد زیاد آن میان اقشار مختلف، مؤلف را به بررسی وجوه افتراق عقل و عشق واداشت. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانهای و روش توصیفی–تحلیلی، به واکاوی نظریات حکیم سبزواری میپردازد. وی با اینکه فیلسوف نامداری است؛ اما در بیان عقل و عشق از جاده انصاف خارج نشده است. عاقلانه نوشته و عاشقانه سروده است. طریق عقل را هموار و طریق عشق را دشوار دانسته و بر این باور است که عقل، اهل تمییز و عشق، اهل توحید است. عقل، مُلک فنون و عشق مُلک جنون است؛ ازاینجهت، عشق را عاشقکش و جانپرور، یغماگر و خونخوار و آذرِ آتشینخو، و عقل را هستی طلب، ناصح، آزرم، نرمخو و رنجور میداند. گاهی عشق را جامع اوصاف متضاد دانسته است. هرچند رتبه عشق را برتر میداند؛ ولی از بیان عظمت عقل منور غافل نبوده است. مراد از عقلی که به اوصاف نکوهشی متصف کرده است، عقل مشوب است؛ ازاینرو، بر خلاف عدهای که عقل را سامری و عشق را موسوی دانستهاند، عشق را خضر و عقل منور را موسی میداند. هرچند مراد آنها نیز باید عقل مشوب، جزئی و مشوش به اوهام و خیال باشد. طبق یافتههای پژوهش، عقل و عشق با هم افتراقاتی دارند که این تحقیق به تبیین تفاوت ماهوی، وصفی و رتبی آنها پرداخته است.